CladeSong2Banner
CladeSong2left

Clade Song 2

     متفاوت


سرخي اين گنجشك‌ها

به شگفتی ام وانمی دارد اصلا



شگفتا كه گنجشك‌ها اين را نمي‌دانند

صبح از كنار پنجره‌ام سرك مي‌كشند

نوك مي‌زنند بر شيشه‌ي پنجره

تا بگشايم و

نجاتشان دهم از هواي آلوده

لجم مي‌گيرد و محلشان نمي‌گذارم

همان جا مي‌مانند تا بميرند

و درد

درست از همان جا آغاز مي‌شود

كه دستت را مي‌گذاري

دست از سرم بردار

          تا سردردم ساکت شود



گفته بودم كه گنجشك‌ها سردرد نمي‌گيرند

نه تب مي‌كنند و نه مي‌لرزند

سرشان را راحت مي‌گذارند روي سنگ مي‌ميرند



شگفتا كه آدم‌ها اين را نمي‌دانند

شب از كنار پنجره‌ام رد مي‌شوند

بوق مي‌زنند و قشقرق راه مي‌اندازند

تا پنجره‌ام را ببندم و

خودم را نجات بدهم از صوت‌هاي آلوده

لجم كه بگيرد محلشان نمي‌گذارم

تا بروند و گم شوند



و درد

درست از همان جا آغاز مي‌شود

كه دستت را برمي‌داري

دست از سرم برندار

           تا سر دردم ساکت شود



گفته بودم كه آدم‌ها سردرد مي‌گيرند

تب مي‌كنند و مي‌لرزند

سرشان را مي‌گذارند روي متكاي راحت و مي‌ميرند



با اين همه

سرخي اين گنجشك‌ها

به شگفتی ام وا نمی دارند اصلا

تيمارستاني اگر سراغ داشتيد

خبرم كنيد

كه يك شهر ديوانه سراغ دارم

دست نخورده

نه به آدم مي‌مانند و نه به گنجشك

فقط مي‌خواهند متفاوت باشند
همين

 
CladeSong2right
Torabi Ziaeddin Torabi is one of Iran's most well known poets and is the winner of the 2010 Iran Annual Book Prize, the nation’s top honor for writing, for his poetry collection Face to Face with Dreams. He has published more than thirty volumes in different areas including many volumes of poetry, translation, criticism, and review. Born in 1944 in Zanjan, Iran, Torabi went on to earn a BA in English Language and Literature from Isfahan University and an MA in Linguistics from Tehran University. He was the head of the Tehran Municipal Literary Center and taught literature at the Tehran University of Science and Technology for a decade.